همیشه که نباید...در انتظار چلچله ها بود...
قناریها هم در پشت پنجره... کلبه ما برایمان آواز میخوانند...
گاه باد هم مینوازد برایمان...رقص اشکهای شقایقها را...
آنگاه لرزش شکوفه های گیلاس...عطر شمیم عشق را...پخش میکند در نفسهایم...
و تو ای زیبای خفته عشق ...برخیز و ببین...برایت سبد سبد ستاره آورده ام...